English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (1942 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
users U کاربر ها
users U نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
users U متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
users U آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
users U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
users U پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
users U مشابه 10322
users U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
users U رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
users U انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
users U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
users U دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
users U کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
users U یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
users U گرداننده ها
users U متصدی ها
users U کاربر
users U 1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
users U نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
users U اپراتور ها
users U نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
users U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
users U انتفاع از اموال
users U مصرف کننده
users U استفاده کننده
users U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
users U بکار برنده
users U استعمال کننده کاربر
computer users group U گروه استفاده کننده کامپیوتر
cell phone users while driving U کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
society U انجمن
society U مجمع
society U جامعه اجتماع
society U معاشرت
society U نظام اجتماعی گروه
society U شرکت حشر ونشر
society U جمعیت
society U انسگان
society U اجتماع
society U شرکت کمیته
society U جامعه
society U اشتراک مساعی
nonliterate society U جامعه نانویسا
mass society U جامعه انبوهیده
law society U کانون وکلا
join a society U عضو انجمنی شدن
inert society U جامعه بیهوده
egalitarian society U جامعه تساوی طلب
A classless society. U جامعه بی طبقه
cooperative society U شرکت تعاونی
preliterate society U جامعه نانویسا
primitive society U جامعه ابتدایی
Every individual in the society should . . . U هر فردی درجامعه با ید ...
The various strata of society. U طبقات مختلف اجتماع
building society U شرکتوام دهندهمسکن
withdrawal from society U اعتکاف
transitory society U جامعه انتقالی
throwaway society U جامعه مسرف
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
secret society U انجمن سری
co-operative society U موسسهعام المنفعه
closed society U جامعه بسته
friendly society U انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
affluent society U جامعه مرفه
affluent society U جامعه ثروتمند
affluent society U جامعه رفاه
atomistic society U جامعه ذرهای
atomistic society U واحدهای کوچک تولیدی
affluent society U جامعه مصرفی
benefits society U انجمن خیریه
classless society U جامعه بی طبقه
society for computer medicine U انجمن پزشکی کامپیوتر
society for computer simulation U انجمن شبیه سازی کامپیوتر
society of certified processors U سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
word processing society U انجمن پردازش کلمه
iranian physical society U انجمن فیزیک ایران
to live at the expense of society U روی دوش جامعه زندگی
to live at the expense of society U بار دیگران شدن
canadian information processing society U انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
digital U پنجهای
digital U انگشتی
digital U دیجیتالی
digital U رقمی وابسته به شماره
digital U آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند
digital U دیجیتال
digital U رقمی
digital circuit U مدار رقمی
digital channel U مجرای رقمی
analog digital U قیاسی به رقمی
analog to digital U انالوگ به دیجیتال
digital transmission U انتقال دیجیتالی
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
digital sorting U روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
digital channel U کانال رقمی
digital war U جنگ دیجیتال [جنگ اینترنتی]
pseudo digital U تولید شده توسط مودم و ارسالی روی خط وط تلفن
digital watch U ساعتکامپیوتری
digital pad U انگشتپا
digital nerve U عصبانگشتی
digital display U صفحهنمایشعددی
digital analog U رقمی به قیاسی
digital pulp U قسمتگوشتیانگشت
digital communications U ارتباطات دیجیتالی
digital darkroom U برنامهای برای بهبود تصویر
digital data U داده رقمی
digital integrator U انتگرال گیر رقمی
digital intergrator U انتگرالگیر رقمی
digital data U داده دیجیتالی
digital monitor U مونیتور رقمی
digital plotter U رسام دیجیتالی
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
digital control U کنترل دیجیتالی
digital computer U کامپیوتردیجیتال
digital computer U کامپیوتر رقمی
digital computer U کامپیوتر عددی
digital clock U ساعت رقمی
digital computer U کامپیوتر دیجیتالی
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital recording U ضبط دیجیتالی
digital recording U ضبط رقمی
digital computer U کامپیوتر
digital transmission U انتقال رقمی
digital clock U زمان سنج رقمی
digital speech U گفتار دیجیتالی
digital signal U سیگنال دیجیتالی
digital signal U علامت رقمی
digital transmission U مخابره دیجیتال
digital repeater U تکرارکننده دیجیتالی
digital tape cassettes U نوار کاست رقمی
analog to digital converter U تجزیه و تحلیل اطلاعات برای کامپیوتر با دستگاه حافظه ان
analog digital converter U مبدل قیاسی- رقمی
digital frequency display U شمارهتکرارنمایش
automatic digital network U شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
analog digital converter U مبدل انالوگ دیجیتال
analog to digital converter U مبدل قیاسی به رقمی
automatic digital network U شبکه عددی کامپیوتری
digital to analogue converter U مبدل دیجیتال به انالوگ
digital data transmission U ارسال دیجیتالی داده
digital equipment corporation U سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
digital signal processing U پردازش دیجیتالی سیگنال
digital to analog converter U مبدل دیجیتال به انالوگ مبدل رقمی به قیاسی
To rub shoulders with people of high society. Tobecome prominent. U سری توی سرها درآوردن
musical instrument digital interface U واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
digital subscriber line [DSL] U خط مشترک دیجیتال [مخابرات ]
musical instrument digital interface U میانجی رقمی الات موسیقی
digital video special effects U نمایشمخصوصعددیعوامل
digital video effects monitor U صفحهنمایشدیجیتالی
asymmetric digital subscriber line [ADSL] U خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
high bit-rate digital subscriber line [HDSL] U خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا [مخابرات ]
Recent search history Forum search
2New Format
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2purchase off the registry
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com